وقتی بچه بودم کنار مادرم میخوابیدم و هرشب یک آرزو میکردم ... مثلاً آرزو میکردم برایم اسباب بازی بخرد؛ میگفت : میخرم به شرط این که بخوابی، یا آرزو میکردم بروم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ میگفت : میبرمت به شرط این که بخوابی، یک شب پرسیدم اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم میرسم؟ گفت : میرسی به شرط این که بخوابی! هرشب با خوشحالی میخوابیدم. آنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند ! دیشب مادرم را در خواب دیدم؛ پرسید هنوز هم شبها قبل از خواب به آرزوهایت فکر میکنی ؟ گفتم شبها نمیخوابم. گفت مگر چه آرزویی داری ؟ گفتم تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم. گفت سعی خودم را میکنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی!
#چارلی_چاپلین
+ نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۶ در ساعت 17:51 توسط : ... | |
#چارلی_چاپلین...
ما را در سایت #چارلی_چاپلین دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : joojooyeman123 بازدید : 181 تاريخ : يکشنبه 24 دی 1396 ساعت: 20:31